پاپک همیشه پارسی

تاوان خون سیاوش، زرتشت ،کورش بزرگ ،رستم فرخزاد

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 6603
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



خون مردمان را به شیشه میکنید و دم از علی میزنید

 بنام یزدان پاک یگانه هستی بخش گیتی

امشب شب علی است

نخست به خودم و سپس به .........................................

مرد کجاست ؟

علی کجاست ؟

پسر نخعی کجاست

چشم هایم خسته شد از بس گشتم و گشتم و مردی ندیدم

بی تعارف مرد های سرزمین ما کجایند

امشب و امروز روز علی است  ولادت علی مولود کعبه شیر خدا و دست حق به شما مردمان  امروز چه ؟

خون مردمان را به شیشه میکنید و دم از علی میزنید

اخر علی سر به کدامین چاه بگذارد که مردی زا هم به نیشختد گرفته اید

در پایان روز علی بر مردان علی وار شاد باش میگویم

شاد باشید

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

کاریکاتور عرب اماراتی

 

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اگر دیپلماسی جواب ندهد از طریق نظامی اقتدار ایران

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 

هشدار فرمانده نیروی زمینی ارتش در خصوص جزایر سه‌گانه

اگر دیپلماسی جواب ندهد از طریق نظامی اقتدار ایران را نشان خواهیم داد

راسخون : امیرپوردستان در خصوص اظهارنظر کشورهای بیگانه درباره جزایر سه‌گانه ایران گفت: اگر بخواهد تعرضی صورت بگیرد و موضوع از طریق سیاسی حل نشود نیروهای نظامی آماده‌اند اقتدار ایران را به کشور متعرض نشان دهند.


به گزارش راسخون به نقل از فارس، امیر احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در همایش بزرگداشت روز ارتش که با حضور وابستگان نظامی کشورهای خارجی برگزار شد در جمع خبرنگاران در خصوص برخی اظهارنظرها درباره جزایر سه‌گانه کشورمان اظهار داشت: حاکمیت این جزایر از قدیم‌الایام متعلق به ایران بوده و جمهوری اسلامی نیز از این حق خود قاطعانه و با قدرت دفاع می‌کند.


امیر پوردستان با بیان اینکه به هیچ کشوری اجازه کوچکترین دست‌اندازی را نمی‌دهیم، تصریح کرد: اگر اینطور شود و مسئله از طریق سیاسی حل نشود نیروهای نظامی آماده‌اند اقتدار نظام را به کشور متعرض نشان دهند.
 

ایران بر قله ی افتخار

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

فوتبال ما پاک نیست لطفا به حاشیه نروید

ایران شده دزد خانه دزد خانه و دیگر هیچ

طرف قهرمان میشود و جام را می دزدید به اصفهانی ها می دهید

پرسپولیس تبانی می کند و فولاد ماهان قهرمان میشود

اره بابا بی خیال از خودمان بودند

اخه بیداد تا کی؟

هزاران هزار طرفدار پیروزی تهران متحد ویک صدا فحاشی می کنند امتیاز کم نمی کنید نکنید

ما به بی عدالتی ها عادت داریم

اگر جوابتان زیادی هوادار است پس چه کسی جواب گریه های عاشقان شاهین بوشهر را می دهد

بوشهری ها نه داور را زدند نه فحش دادند نه پول میلیاردی گرفته بودند نه کهکشانی بودند

عاشق بودند عشقشان را گرفتید

میگوییم پیروزی حذف نمیشد ما هم نمی خواستیم حذف بشود اگر دو امتیاز را کم می کردید تیم بوشهر به یک امتیازی پرسپولیس می رسید و به بازی اخر میرسید بازی اخر پرسپولیس می برد و همه چیز عادلانه تمام میشد

تیم مس کرمان را در کرمان حمایت کردند و از مس سرچشمه حمایت نکردند چون در ابتدای فصل گفته شد از یک کارخانه و معدن دو تیم نباید باشد و چون معدن مس در سرچشمه هست کرمانی پیگیری کردند و قانون را تعقیر دادند و به خاطر کرمان ..............

بالاخره بدون حمایت مسئولان کرمانی تیم مس سقوط کرد

ما در ایران زندگی می کنیم و این بی عدالتی ها را عادت کرده ایم

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اسپهانی ها پول ها را به هدر نمی دهند

اسپهانی ها پول ها را به هدر نمی دهند

سپاهان شادی را در  اسپهان  نگاه داشت و شبی زیبا را به هوادارانش اهدا کرد

لیگ تمام شد

کهکشانی ها سوم شدند تبریزی ها دوم شدند تا سپاهان به همگان بفهماند با رفتن نام ها تیم است و شکست را نمی پسندد

پول ها را پرسپولیس و استقلال و مس کرمان و.............. هدر دادند

قوی ترین تیم اسیا با رفتن عقیلی و رحمتی ؛ حیدری ؛ حاج صفی ، یانوش، توره و............... کم توان که نشد پرتوان تر راهش را ادامه داد و به همگان فهمانید که بی قلعه نویی و ... ها قهرمان شد

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

فصلی که فوتبال فارس فارغ از نتایج فجر سپاسی نابودی و ناکامی را دید

عشق را کشتند برق شیراز را نابود کردند مخابرات فارس را به قهقرا بردند

خدایی از بالای شبکه تلویزیونی استان نشان زرد رنگ ان را برداید

پی در پی این نشان میچرخد و می چرخد و نویسه ی فارس بر قله ی افتخار را می نویسند که چه ما شبکه ی تلویزیونی و رادیویی فارس را 24 ساعته اش کرده ایم

جمع کنید این توهمات و خیال پردازی ها رو

ان از مسئولان که بی فکر وبی خیال از همه جا به هر چی که مردم فارس به ان عشق می ورزند را به نابودی می کشانید

شما اگر می خواهید به مردم خدمت کنید گند نزنید هر سال سالگرد ورود ایت الله خامنه ای را به استان فارس سالگرد می گیرید

اگر به همان رهبر ایران هم که باشد که گفت خدمت به مردم

شما ظاهرید و باطن.........

برق را با هلهله و شاباش به دسته یک فرستادید

فجر سپاسی را فصل بعد فرستادید ککتان نگزید

به خدا ما پارسیم و در تبریز همه ترک نگاه شان کنید برای قهرمانی میجنگند

تا امروز حتی در خیالتان هم روزی برای قهرمانی که نه برای بالا تر از پنجم جنگیده اید

لیگ تمام شد فجر با تمام نداری ها گل کاشت در هفت بازی اخر فقط یک گل خورد در هفت بازی نباخت

لیگ فوتبال و فوتسال مبارک اصفهانی ها

 

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برخیز بگو خدا همین نزدیکیست
خواستم آدمی از آدمیت سیر شود


باور نکند بد است و زنجیر شود

هر روز دلم به هر بدی می خندید

تا دست و دلم بدست خود پیر شود

من این همه دیدم و ندیدم یک ان

نیکی بشود بدی و تفسیر شود

در کشور عاشقان که نامش گم باد
 
افزونی نیکی به بدی دیر شود
 
یوسف بنشین به چاه بختت امروز

تا چشم پدر دوباره دلگیر شود

امروز که دزدی به دلت میبندند

گویی که محمد امدست تکفیر شود

برخیز  بگو خدا همین نزدیکیست

گر بی یاد خدا دلی مرا  شیر شود



این متن را بر من ببخشید چون بنا برشرایطی پشت کامپیوتر نوشتم و ویرایش ان نکردم 

جوابیه ی افترا های چند روز پیش:

این جوابیه ی ان افترا هایی است که اشخاصی در بخش دیدگاه ها به من نسبت داده بودند و از شرایطی که من در ان(در کنار قران وانس با مومنانی که ان را تلاوت می کردند )بزرگ شده ام خبری ندارند از روحیات من چیزی نمی دانند از سبک زندگی و روابط اجتماعی من درکی ندارند و من را به ان چیزهایی متهم می کنند که همواره از انها ریزان بوده ام و در مورد انها حد خودم را نگاه داشته ام و  پا را فراتر نگذاشته ام و همواره خدا را در کارهایم (بالاخص ان چیزی که ذکر کرده اند) در نظر داشته ام  تا توانی را که خداوند دوباره پس از حادثه ی سال 89 به من برگرداند جبران کرده باشم پس همواره حدم را نگه داشته ام

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ننگ بر تازیان دشمنان دیروز و امروز پارسیان (کنداب پارس دریای ایرانی خار ی بر چشم تازیان )
 درود بر نام واژه ی ایران 

بر این نام پاک که همواره همچون خاری در چشم دشمنان ایران است

باز هم کنداب پارس این دریای خروشان این بزرگ دریای ایران خاری بر چشم ددمنشان شده است

باز می کوشند تا نام ان را دگرگون سازند

وای بر ما

وای بر ما ایرانیان و پارسی زبانان که دست بر دست می ساییم و کاری نمی کنیم 

همه چیز ما را تازیان سوسمار خور از ما گرفتند آزادگان را موالی نامیدند

ایران ما را نابود کردند

دم از دین زدند بی دینی را در کشور ازادگان بنا نهادند

به چپاول گری پرداختند

زنان وکودکان ایرانی را با خود به بیابان های مدینه بردند و بیگاری از انان کشیدند

با انها آمیزش کردند و نام خود را مسلمان نهادند

دروغ را در کشور ما وارد کردند

واز راستی دم زدند و

 و امروز دست به چپاول دیگری دراز می کنند تا هر انچه از فرهنگ ما را نابود نکرده بودند را دگرباره نابود سازند

از روزنامه آفتاب نویسه ای را برگزیدیم که امروز به پخش ان در سراسر دنیای پیرامونمان پرداخته است شاید گواهی باشد بر این گفته ی تارنمای اریو 2700



آفتاب: اجلاس سران عرب در حالی به میزبانی بغداد برگزار می شود که شبکه العالم متعلق به صداوسیمای ایران در اقدامی تامل برانگیز اظهارات سران این کشورها را به صورت زنده پخش می کند و این در حالی است که بخشی از این اظهارات صددرصد برخلاف منافع جمهوری اسلامی ایران است. اگرچه رسانه عربی زبان ایران می بایست به این دست اجلاس به شکل ویژه بپردازد اما پرسش اساسی این است که آیا ضرورتی دارد در شرایطی که برخی شبکه های عربی مطرح نیز به این صورت به اجلاس سران عرب نپرداخته اند، العالم تمام برنامه هایش را متوقف و به اجلاسی بپردازد که تعداد قابل توجهی از رهبران حاضر در آن رسماً یا تحت پوشش در حال اتخاذ مواضع ضدایرانی هستند و طبیعتاً دور از پیش بینی نیست که در خصوص ایران و یا سایر حوزه ای که ایران در آنها منافع دارد، اظهاراتی داشته باشند که خلاف مصالح ایران است؟ به عنوان نمونه شیخ 'صباح احمد الصباح'، امیر کویت در اظهاراتش از لفظ مجعول «خلیج ع - ر - ب - ی» به جای خلیج فارس استفاده کرد و این مسئله از تریبونی که از محل بیت المال ملت ایران درز حال اداره است باز پخش شد و بعید نیست تا پایان این اجلاس اظهارات ضدایرانی ای یا حداقل خلاف منافع ایران مطرح شود که بحث خلیج فارس در مقابل بسیار کوچک بنماید! با این حساب آیا بهتر نبود گزیده این اجلاس پخش می شد و العالم به بزرگ کردن این اجلاس کمک نمی کرد؟! به گزارش بازتاب، اجلاس سران عرب در شرایطی تحت تدابیر شدید امنیتی در بغداد برگزار می شود که برخی سران عراب نیز از حضور در این اجلاس سر باز زدند و عربستان در اقدامی که انتقادات تندی نسبت به آن صورت پذیرفته است، در عوض حضور شاه یا معاونینش در این اجلاس سفیر خود در عراق را برای پر کردن صندلی این کشور در این اجلاس اعزام کرد.

درود بر ایران و ایرانی 

پاینده کنداب پارس

دریای خروشان ایران

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

نوروز ی شاد شاد شاد
درود بر خرد پاک

شاد باشید و دیگران را شاد بسازید

همیشه ایران با نوروز جاویدان شاد می شود همواره در اندوه و سختی ها با امدن نوروز مردمان جنب و جوش دیگر باری در کلبه های مهربانی خود میبینند و دگرباره سختی ها را از یاد میبرند

باد بهاران دوباره وزیدن گرفت

دلدادگان را مژده ی بدهید

کام تان شیرین و روزگارانتان به شادی

دلهایتان شاد

روزگارانتان به رنگ بهار

خنده بر لبانتان جاری

مژده به آزادگان بدهید شاد باشید نوروز فرا رسید

درود بر ایران همیشه جاودان 

در بر  پارسایان پارسه

درود بر  پارسیان

درود بر جمشید

درود بر ان ابر مردی که نوروز را جشنی ایرانی ساخت تا یاد او تا ابد در خاطر دوست داران ایران وپارس بیادگار بماند

درود بر  ایران

پاینده پارس

پاینده نوروز پارسیان

درود بر خرد پاک

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درود بر خرد پاک

این مردمان خردمند انگار از اینترنت میترسند یا اینترنت از آنها می ترسد

در اگهی رسان  ساعت ۲۰:۳۰ ایران در بین چهار کشور کند سرعت اینترنت گیتی می باشد که در همین نویسه از همگان سپاس گزاری می کنم

گل کاشتید همه ی تارنما ها و هر چیزی که با دیدگاهشان یکی نیست را هم که قندیش کرده اند و همه با قند شکن به جنگ ان می روند  برای یک کار دانشگاهی خواستیم  تا گوشه ای از گاتهای اوستا را داشته باشیم چون مسلمانیم در دسترسم نبود گفتم اینترنتی ان را دریافت کنم که ..................................

اگر دین زرتشت با آرمان های شما یکی نیست که ما بر شما خرده نمی گیریم و اگر برای ما بد است ما همه دارای خرد  هستیم وقتی خواندیم میبوسیمش و به کناری می گذاریم  به بیراهه هم با خواندن ان نمی رویم آخر خدایی هم هست شما که  این چنین اندیشه ها را در منگنه ای که ساختید به زور می خواهید با خوتان همراه کنید به مغزتان نرسید  که سی سال به روی جوانان این مرز وبوم تریاک را بستیم همه جا گفتیم بد است بزرگان دینی هم ان را  نهی کردند  چه شد بسیاری از مردم به این دیو گرفتار شدند برای نداشتن این دیو بد جان دادیم همه ی زندگی برخی ها بر باد رفت  وهنوز میرود زمانی در همین ایران آزاد بود و کسی دنبال ان نمی رفت مگر چند پیر مرد کسی در بند تریاک و دیگر چیزها گرفتار نبود

ان را نهی کردیم همه برای دیدن و رسیدن به ان چیزی که از انها دورش می کردند و دیدن یک بار مزه ی ان به تاریک خانه ها روی اوردند و شد انچه نباید میشد  هر چه را جلو گیری کنند مردمان جور دیگری به ان می رسند  به هر گونه ای به ان میرسند برای نرفتن به سوی کاری یا چیزی باید فرهنگ سازی کرد نه جلوگیری

با این کارها به جایی نمیرسند نرسیده اند و نخواهند رسید  

باشد که خداوند به راه راست بیاوردشان

درود بر خرد پاک

 

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شب باستانی را اندوه نگیرد

درود بر خرد پاک

شب چهارشنبه سوری را به شما همدلان گرامی شاد باش می گویم  شبی ارام و بی گزند را برای شمایان آرزو دارم 

ما مردمان ایرانشهر را همگان به  خرد و نیک کرداری میشناسند با کردار مان امشب را به اندوه و ارامشگه همسایه را  کلبه ی اندوه  نسازیم  

درود بر روان پاک 


نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

کشندگان و ددمنشان نژاد پارس

انوشه باد هر انکس که مهربان وطن است و به پارس و پارسی مهر دارد

امروز بر ان شدم تا کمی در باره ی نام واژه ی تاوان خون سیاوش که نام نگاره ی تارنمای اریایی ما است سخنی چند بگویم

کشندگان و ددمنشان نژاد پارس که با هر رنگی در کشور پارسیان دیده می شوند روزگاری چند پیش ازین دست های ناپاک خود را به خون آریاییان به ویژه پارسیان همیشه سربلند آلودند

نخست: کشته شدن سیاوخشان به دست تورانیان (ترکان)

نخستین ددمنشی این انیرانیان در ماجرای سیاوخشان شهنشه پاک و ابر مرد دین ِ بیگناه در رودروی زنی عرب که شاه ایران به همسری برگزیده بود رخ داده است سیاوخشان شهزاده پارسی که به نیرنگ زنی تازی دل نمی دهد و به سرزمین توران (ترکستان ) به عنوان میهمان از سرزمین آریاییان می رود را ددمنشان تورانی با خنجر کینه و دشمنی با اندیشه ی کژشان می کشند بدن ان مهر پوی پارسی را به زمین کشان می برند و بدن او را با اندیشه ی نابخرد خودشان از بین می برند

خداوند را سپاس می گویم که خسرو پور بزرگ سیاوخشان تاوان خون پدر را گرفت

دومین : کشته شدن زرتشت نیک پیامبر ایرانی بدست تورانیان به همراه جمعی از آریاییان همراه زرتشت (که در نویسه ای جداگانه خواهم اورد

 

سومین رویداد :اسفند ۵۳۰ پیش از میلاد مسیح کورش بزرگ بنیانگزار کشور پارسه بزرگ مرد دوران گیتی نیک پیامبر خرد پاک(ایران امروزی) کسی که در دنیا او را به نیکی یاد می کنند در نبردی با وحشیان توران داشت کشته شد(در همین راستا نیز نوشتاری را در تارنما قرار خواهیم داد(  

ستایشگران خرد خاکستری باشید

 

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برد سپاهان اسپهان ِاستقلال تهران و برابری پرسپولیس با الهلال در سرزمین تازی عربستان

شیرینی فوتبالمان در جام قهرمانان آسیا بکام ایرانیان تلخ شد نشد سپاهان اسپهان که با همه ی توان به روی دروازه گروه عربی النصر امارات توپخانه ی اتش را گشوده بود پس از یورش های پی در پی به نتیجه ی دست یافت تا توانسته باشد همانند استقلال تهران دل هزاران هزار ایرانی مهربان وطن را شاد کند سپاهانی ها که دل به دریا زده بودند و با همه ی نیرو به نبرد با النصر امارات رفته بودند از سوی برونو سزار برزیلی گلی را در دروازه ی گروه عربی کاشتند تا ایران زمین سراسر گلستانی آریایی شود

با برد سپاهانی ها تازیان که در هر جایی به نبرد با ایرانیان می پردازند دوباره شکوه و قدرت ایرانیان را به دیده ی جان دیدند و در اندوه این دیدار نادلپسند(برای تازی ) اشک واندوه دگرباره را سر دادند

سپاس یزدان پاک را که پرسپولیسی ها در سرزمین تازی عربستان تن به شکست نداد و تا نیمه ی دوم با گل علی کریمی از همنبرد خود پیش بود سپاس یزدان پاک را که به تازیان فهمانیدیم انگونه که پیش از بازی به بد گویی از بازیکنانمان پرداخته بودند نیستیم بسیار شادمان از انیم که علی کریمی به تازیان فهمانید که از بازیکنانی است که پایان برایش جایی ندارد

نمی خواهم امشب که ایران و ایرانی جان دوباره گرفت از نا خشنودی ها بگویم با همه ی ناخشنودی ها ، دل ناپسندیها ،امشب و در این شور و شادی می خواهم دم از جوشش اندیشه ای بخرد در ایران زمین بزنم خیابانی را که همگان (انها که با ورزش سروکار دارند ) میشناسند دیشب پس از برد بیرون از میهن استقلال ان هم در زمین الریان قطر سخن از مهر وطن راند و نباختن و امتیاز ندادن به اعراب را که با ما ددمنشانه برخورد میکنند بزرگترین پیروزی خواند وبا همان ویژگی های سخنوری خودش به زدن اعراب و کشورهای عربی دورادور دریای پارس را دلپسند و مایه ی خرسندی هر ایرانی دانست و در میان واژگانش دشمنی را نمایان ساخت که همه دشمنی و ددمنشی انها را میدانیم و گاهی کسانی که دل به فرهنگ بی فرهنگان دوران سپرده اند از فرهنگ انان چنان سخن میرانند که انگار با گروهی از برترین مردمان خدای رودر روی هستیم

امشب همین نکته را بسنده میدانم و نمی خواهم با این واژه ها که در کنار نام تازیان رنگ می بازند کام هم میهنان خویش را تلخ کنم

ما بردیم

بردیم

بردیم

بیاییم همه جا ایرانی باشیم سرمان را بالا بگیریم و با سر بلندی و سر افرازی بگوییم دریای پارس پارس می ماند و و تا سالهایی دیگر این الاینده ها که بنام واژه عربی در زبان مان جا خوش کرده اند را به واژگان پارسی دگرگون میکنیم و زبانی سراسر ایرانی که نه سراسر پارسی را خواهیم داشت

برا سربلندی ایران و پارسیان ایران از فردا تو هم یک واژه کمتر عربی بگو و جای ان یک واژه پارسی بکار ببر

راستی اگر در این نوشتار بجز پارسی چیزی یافتید با گروه ما در دیدگاه های اریایی تارنما در میان بگذارید

سپاس بیکران

درود بر ایران وایرانی

پاینده ایران 

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

شیر خفته بیدار شد (دژاگه دو گل ایران رو در روی قطر را زد)

شیر خفته بیدار شد

اشکان دژاگه با زدن دو گل در اولین بازی برای میهن اش ایران نشان داد که شادی در پیش از بازی شور همکاری برای شادی هم میهنان او بود اشکان که از امدنش به میهن بسیار خوشحال بود با بازی زیبایش فهمانید که ایرانی نژاده ایست که برای سر افرازی کشورش دل به هر کاری می زند او که سالها قبل در تیم ملی امید المان بازی می کرد هرگز نخواست تا در بازی با اسراییل بازی کند و هرگز اسراییل را و نژاد یهود را بهایی نداد تا به هر شکلی با کشورش و آرمان های مردمان کشورش همراهی و همیاری کند و از سوی دیگر آلمان ها که سال ها ی پیش با نژاد یهود به ستیز برخواسته بودند هر چند امروزه روز کمی مدارا می کنند همان مردمی هستند که همگی یک صدا هماهنگ با هم فریاد می زدند های هیتلر انها برای بازی نکردن اشکان نه تنها او را زیر فشار نگذاشتند او را همایت هم کردند امیدمان بر ان است که او همانند امروز سرشار از شوق باشد

درود بر اشکان دژاگه

پاینده ایران

پاینده پارس

پاینده ایران زمین

 

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برابری با قطر تاوان گناه کهن بحرین (برابری با دژخیمان برای اندوهگین دیدن دژخیمان)

شاد شاد شاد

خوشحال خوشحال

نخستین بار است ایرانیان این اندازه شادمان هستند عربستان و بحرین از گروه های خودشان بالا نیامدند

ای کاش جوری بازی ها به پیش میرفت که هیچ کدام از تازیان بالا نمی امدند

قطر را ایران بالا اورد تا دو کشور عربستان و بحرین در اندوهی که زمانی برای ایرانیان به همراه داشتند مزه ی ان چیزی که برای پارسیان می خواستند گرفتار ایند

زمانی بحرین در یک بازی اندوه بار ایران را شکست داد و پس از بازی به جوری شادی کردند که سالهای سال است ایرانیان از بحرین برای ان گونه شادی کردند و درفش عربستان را بر افراشتند دل گیر هستند و امروز که تا نزدیکی پایان بازی برنده بودیم با شنیدن پیروزی بحرین دست ودل باختند و از پیروزی برای ایرانیان که به جانشان بسته بود دست کشیدند تا قطر که باز با ما پیمان برادری ندارد و از دژخیمان های ایران زمین است را با خود همراه کنند و تاوان ان دشمنی را بدهند کاش می شد قطر هم نمی امد ما که برای ایرانی بودن با تمام تازیان باید به ستیزه بپردازیم دوست داشتیم هیچ کدام از انها نمی آمد ند و و دور پسین را بدون انها سپری کنیم

ما امروز میان بد و بد تر بد را بر گزیدیم و قطر را به همراه اوردیم تا بحرین و عربستان را اندوهگین ببینیم بحرینی ها که با شکست تیم رودر روی خود ان هم با ده گل توان ایران را برای شکست قطر بدیده نشسته بودند با پایان بازی ایران دوباره اشک هایشان همانند بازی در آزادی در آمد امشب سپاه پارسه اشک های دژخیمان را برای دژخیمانی دیگر خواست تا بدانند که ایرانی بزرگ جهان دور و بر خود است و هر انچه بخواهد باید بشود اگر به آرمان ایرانیان که پیروزی همیشگی است زیان برسد و شکست دژخیمان را با برابری با او یکی کنیم اینجا به این تن سپردن به برابری درود می فرستم و

درود بر ایران

درود بر ایرانی

درود بر روان پاک ایرانیان

درود برخرد پاک

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

هی داد زدیم داد از این مردم بیداد افسوس به جایی نرسد ناله و فریاد
هی داد  زدیم داد از این مردم بیداد

افسوس به جایی نرسد ناله و فریاد

این کاخ که ویران شده از دست تباهی

یک روز شود خانه ی ازاد ترین مردم ازاد 

قطرویه عروس کویر

 دوربین نگاره ی بالا بخشی از قلعه ی بهرامی است که بنا بر روایتی در زمان بهرام گور ساسانی در قطرویه فارس ساخته شده است وبهرام گور در همین قلعه نشست وبرخاست های شاهانه داشته است و به شکار گور های ایرانی می پرداخته است کاخ دیگری در کنار همین مکان قرار داشت که سال گذشته بنا بر دستور شهرداری قطرویه به نابودی کشانیده شد

 

این دوربین نگاره از سوی آریو گرفته شده است

دستگاه های شهرداری کاخ نشیمن را  کوهی از خاک ساختند

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

چگونه امیر کبیر را کشتند؟

persian

چگونگی از بین رفتن وزیران لایق ایرانی

امیر کبیر (قائم مقام تقی خان فراهانی )

دد منشان  ایران برای جلوگیری از سواد دار شدن ایرانیان و گسترش بی خردی دست بکاری زدند که تاریخ همانند ان کمتر دیده است

امیر را کشتند

یکی از شاعران ایرانی بنام اندلیب که مهر بوطن داشت این رویداد را چنین بیان میکند

بعهد ناصرالدین شاه شد دارالفنون تاسیس

بدست میر دانا دل تقی خان فراهانی

تمام همتش شد صرف در این راه تا گردد

رها از بند استبداد و جهل ایران وایرانی

خدا رحمت کند ان پیر با تدبیر ولایق را

که شد در راه افکار بلند خویش قربانی

امام جمعه ی تهران به شاه بی کفایت گفت

برانداز این بنا را زودتر همراه با بانی

کجا دست مرا بوسند یا پای تو را ای شاه

اگر مردم رها گردند از زنجیر نادانی

خداوند روان پاک ان بزرگ مرد فرهیخته را شاد کند

ادامه را حتما ببینید

 


ادامه مطلب
نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:امیر , موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

گفتارهای فردوسی خردمند

 

دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد .

فردوسی خردمند

. . .

گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است .

فردوسی خردمند

. . .

خرد برترین هدیه الهی است .

فردوسی خردمند

. . .

در ادامه سخنان خرد مندانه بزرگ مرد پارسی را با دیده جان نیوش میکنیم

با ما همراه باشید

 


ادامه مطلب
نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

امشب دلی شکسته

متاسفم برات اخه دل به دیگری میبندی
تو هم که با من نمونی نباید این جوری بخندی
من قلب سنگی نمیخوام وقتی که دل دل می کنی
عکس منم کنارته به سنگا تو زل میزن
گفتی بهم یادت نره قرار عاشق شدنو
همیشه پرپر میزدی نبینی اشکای منو
وقت قرارمون شدو تو عشقی بی وفا شدی
رفتی وبعد کلی درد تو دشمن خداشدی
امشب دلی شکسته شد اما تو رو ندید ورفت
اما تو چشماش میشه دید حرف تورو شنید ورفت
قدم زنون تو کوچه ها داره میره به شهرشون
اشکای روی گونه هاش از تو دارن میدن نشون
اشکاشو پاک میکرد و هی میگفت گناه من نبود
امابا این همه خدا وقت جواب دادن نبود
تو گل زدی به ماشینت وقت وداع اخرم
تو بازی بی شرم تو منم بهتو نمیبازم
رفته بودی وبعد تو باز دلم اخرش شکست
امابا این همه بازم به هر کسی دلی نبست
بیابروی شهر دل بگو اخه حیات کجاست
توشهر بی کسی دل حاکم عاشقا خداست
دلم شکسته بود ولی تو عشق اخرم بودی
تو این سیاهی شبا توشمع پرپرم بودی
دیگه تموم شده بروتو بیوفا شدی جدا شدی
تو این سراب رنگ عشق بی کس بی حیا شدی
مگه میشه که ادما اتیش بگیره قلبشون
بگن که بابا بی خیال مرهم کنند به دردشون
یه روزمیاد تو زندگیت طعم جدایی بچشی
این روزگار حرومته باید فقط درد بکشی
اخه تو شهر عاشقا این جوری عاشق نمیشن
می میرن اما نمیرن ساده دلی نمیشکنن

 

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:شعر کاکا, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بزرگداشت خیام(چقدر ایرانی هستید؟)

سالروز بزرگداشت خیام بزرگ مرد ایران

چقدر ایرانی هستید؟

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:خیام, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آنچه کورش کرد و دارا وانچه زرتشت مهین زنده گشت از همت فردوسی سحـر آفرین

فردوسی استاد بی همتای شعر و خرد پارسی و بزرگترین حماسه سرای جهان است. اهمیت فردوسی در آن است چه با آفریدن اثر همیشه جاوید خود، نه تنها زبان ، بلکه کل فرهنگ و تاریخ و در یک سخن ، همه اسناد اصالت اقوام ایرانی را جاودانگی بخشید و خود نیز برآنچه که میکرد و برعظمت آن ، آگاه بود و می دانست که با زنده نگه داشتن زبان ویژه یک ملت ، در واقع آن ملت را زندگی و جاودانگی بخشیده است .
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کـردم بدیــن پــــارسی
فردوسی در سال 329 هجری برابر با 940 میلادی در روستای باژ از توابع طوس در خانواده ای از طبقه دهقانان دیده به جهان گشود و در جوانی شروع به نظم برخی از داستانهای قهرمانی کرد. در سال 370 هجری برابر با 980 میلادی زیر دید تیز و مستقیم جاسوس های بغداد و غزنین ، تنظیم شاهنامه را آغاز می کند و به تجزیه و تحلیل نیروهای سیاسی بغداد و عناصر ترک داخلی آنها می پردازد. فردوسی ضمن بیان مفاسد آنها، نه تنها با بغداد و غزنین ، بلکه با عناصر داخلی آنها نیز می ستیزد و در واقع ، طرح تئوری نظام جانشین عرب و ترک را می ریزد حداقل آرزوی او این بود که ترکیبی از اقتدار ساسانیان و ویژگیهای مثبت سامانیان را در ایران ببیند. چهار عنصر اساسی برای فردوسی ارزشهای بنیادی و اصلی به شمار می آید و او شاهنامه خود را در مربعی قرار داده که هر ضلع آن بیانگر یکی از این چهار عنصر است آن عناصر عبارتند از: ملیت ایرانی ، خردمندی ، عدالت و دین ورزی او هر موضوع و هر حکایتی را برپایه این چهار عنصر تقسیم می کند. علاوه بر این ، شاهنامه ، شناسنامه فرهنگی ما ایرانیان است که می کوشد تا به تاخت و تاز ترک های متجاوز و امویان و عباسیان ستمگر پاسخ دهد او ایرانی را معادل آزاده می داند و از ایرانیان با تعبیر آزادگان یاد می کند؛ بدان سبب که پاسخی به ستمهای امویان و عباسیان نیز داده باشد؛ چرا که مدت زمان درازی ، ایرانیان ، موالی خوانده می شدند و با آنان همانند انسان های درجه دوم رفتار می شد بنابراین شاهنامه از این منظر، بیش از آن که بیان اندیشه ها و نیات یک فرد باشد، ارتقای نگرشی ملی و انسانی و یا تعالی بخشیدن نوعی جهانبینی است.
سی سال بعد یعنی در سال 400 هجری برابر با 1010 میلادی پس از پایان خلق شاهنامه این اثر گرانبها به سلطان محمود غزنوی نشان داده می شود. به علت های گوناگون که مهمترینشان اختلاف نژاد و مذهب بود اختلاف دستگاه حکومتی با فردوسی باعث برگشتن فردوسی به طوس و تبرستان شد. استاد بزرگ شعر فارسی در سال 411 هجری برابر با 1020 میلادی در زادگاه خود بدرود حیات گفت ولی یاد و خاطره اش برای همه دوران در قلب ایرانیان جاودان مانده است.
زبان ، شرح حال انسان هاست اگر زبان را برداریم ، تقریبا چیزی از شخصیت ، عقاید، خاطرات و افکار نظام یافته ما باقی نخواهد ماند بدون زبان ، موجودیت انسان هم به پایان می رسد زبان ، ذخیره نمادین اندیشه ها، عواطف ، بحران ها، مخالفت ها، نفرت ها، توافق ها، وفاداری ها، افکار قالبی و انگیزه هایی است که در سوق دادن و تجلی هویت فرهنگی انسانها نقش اساسی دارد.همگان بر این باورند که واژه ها در کارگاه اندیشه و جهان بینی اندیشمندان و روشنفکران هر دوره در هم می آمیزند تا زایش مفاهیم عمیق انسانی تا ابد تداوم یابد. با وجود این ، در یک داوری دقیق ، تمایزات غیرقابل کتمان و قوت کلام سخنسرای نام آور ایرانی حکیم ابوالقاسم فردوسی با همتایان همعصر خود آشکارا به چشم می خورد زبان و کلمات برآمده از ذهن فرانگر و تیزبین او، در محدودیت قالبهای شعری ، تن به اسارت نمی سپارد و ناگزیر به گونه شگفت آوری زنده ، ملموس و دورپرواز است فردوسی به علت ضرورت زمانی و جو اختناق حاکم در زمان خود، بالاجبار برای بیان مسائل روز: زبانی کنایه و اسطوره ای انتخاب کرده است ؛ در حالی که محتوای مورد بحث او مسائل جاری زمان است بدین اعتبار، فردوسی از معدود افرادی است که توان به تصویر کشیدن جنایات قدرت سیاسی زمان خویش را داشته است پایان سخن آن که انگیزه فردوسی از آفریدن شاهنامه مبارزه با استعمار و استثمار سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خلفای عباسی و سلطه امیران ترک بود .

آنچه کورش کرد و دارا وانچه زرتشت مهین
زنده گشت از همت فردوسی سحـر آفرین
نام ایــــران رفته بــود از یـاد تا تـازی و تـرک
ترکــتــازی را بــرون راندند لاشـــه از کـمین
ای مبـــارک اوستـــاد‚ ای شاعـــر والا نژاد
ای سخنهایت بســوی راستی حبلی متین
با تـــو بد کـــردند و قــدر خدمتت نشناختند
آزمـــنـــدان بــخیـــل و تاجـــداران ضـنــیــن
 
زندگی نامه
 

 
حکیم فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.
فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.
همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.
چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.
او خود می گوبد:
بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
فردوسی در سال 370 یا 371 به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.
اَلا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال
پراکنده شد مال و برگشت حال
بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت.
اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.
علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.
عضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.
ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.
به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".
گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.
تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.
فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
 
 
در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند.
اما چنان که نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.
از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.
شاهنامه نه فقط بزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است.
فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد.
او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید.

ویژگیهای هنری شاهنامه
"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.
اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد. ارد بزرگ متفکر شهیر کشورمان می گوید : ایرانیان نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنانه فردوسی می بینند و در هر دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود .
ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.
شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.
فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.
در برخورد با قصه های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد.
زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.
حکیم فردوسی خود توصیه می کند:
تو این را دوغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.
جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.
تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.
زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.
برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.
پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.
شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.
قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.
اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.
نگاهی به پنج گنج نظامی در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند.
 
 
تصویرسازی
تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.
تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.
چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:
چو خورشید از چرخ گردنده سر
برآورد بر سان زرین سپر
***
پدید آمد آن خنجر تابناک
به کردار یاقوت شد روی خاک
***
چو زرین سپر برگرفت آفتاب
سرجنگجویان برآمد ز خواب
و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:
چو خورشید تابنده شد ناپدید
شب تیره بر چرخ لشگر کشید
موسیقی
موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند.
علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد.
اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.
برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس
هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
چو برق درخشنده از تیره میغ
همی آتش افروخت از گرز و تیغ
هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش
ز بس نیزه و گونه گونه درفش
از آواز دیوان و از تیره گرد
ز غریدن کوس و اسب نبرد
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
زمین شد به کردار دریای قیر
همه موجش از خنجر و گرز و تیر
دمان بادپایان چو کشتی بر آب
سوی غرق دارند گفتی شتاب
 
منبع داستانهای شاهنامه
نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ای منثور بود.
این کتاب به دلیل آن که به دستور و سرمایه "ابومنصور توسی" فراهم آمد، به "شاهنامه ابومنصوری" شهرت دارد و تاریخ گذشته ایران به حساب می آید.
اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صفحه می شود در بعضی نسخه های خطی شاهنامه موجود است.
علاوه بر این شاهنامه، یک شاهنامه منثور دیگر به نام شاهنامه ابوالموید بلخی وجود داشته که گویا قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته است، اما چون به کلی از میان رفته درباره آن نمی توان اظهارنظر کرد.
پس از این دوره در قرن چهارم شاعری به نام دقیقی کار به نظم در آوردن داستانهای ملی ایران را شروع کرد.
دقیقی زردشتی بود و در جوانی به شاعری پرداخت.
او برخی از امیران چغانی و سامانی را مدح گفت و از آنها جوایز گرانبها دریافت کرد.
دقیقی ظاهراً به دستور نوح بن منصور سامانی مأموریت یافت تا شاهنامه ی ابومنصوری را که به نثر بود به نظم در آورد.
دقیقی، هزار بیت بیشتر از این شاهنامه را نسروده بود و هنوز جوان بود که کشته شد (حدود 367 یا 369 هـ. ق) و بخش عظیمی از داستانهای شاهنامه ناسروده مانده بود.
فردوسی استاد و هشمهری دقیقی کار ناتمام او را دنبال کرد.
از این رو می توان شاهنامه دقیقی را منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه دانست.

بخش های اصلی شاهنامه
موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.
دوره اساطیری
این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین می یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.
در این عهد جنگها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگ ترین مشکل این عصر بوده است. (بعضی احتمال داده اند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بوده اند که با آریایی های مهاجم همواره جنگ و ستیز داشته اند)
در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت می نشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان می برد و دوره جدید آغاز می شود.
دوره پهلوانی
دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی می نشیند. جنگهای میان ایران و توران آغاز می شود.
پادشاهی کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می کنند.
سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته می شود و رستم به خونخواهی او به توران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می کند و اسفندیار به دست رستم کشته می شود.
مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد از بین می رود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان می گردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می رسد.
دوره تاریخی
این دوره با ظهور بهمن آغاز می شود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می رسند.
در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و دارا را که همان داریوش سوم است می کشد و به جای او بر تخت می نشیند.
پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان می گردد و سپس ساسانیان روی کار می آیند و آن گاه حمله عرب پیش می آید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان می رسد.

 

نويسنده: کریم کریمپور تاريخ: سه شنبه 25 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره تارنما
درود بر خرد پاک _به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي نویسه

بوجود اورنده تارنما

© All Rights Reserved to kheradkhakestari.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com